یادتان هست کوچک که بودیم ناخن های دست و پایمان را برای هم لاک می زدیم؟ بعضی وقت ها هم دست داداش کوچکمان را هم می گرفتیم و لاک می زدیم. یادش به خیر ولی این ها همه مال همون مقع و همون کودکی بود.
ولی الآن ما بزرگ شدیم. دیگر می دانیم که کودک نیستیم تا بخواهیم دست و پایمان را لاک بزنیم به دیگران نشان بدهیم. چون می دانیم خدا خریدار واقعی ماست. نه چشم های خیابان ها. و نه هوس هوس بازان.
 ما خودمان را برای خودمان و برای خدای خودمان حفظ می کنیم. وگرنه همه این لاک ها را که شما روی ناخن هایتان می زنید، همه این رژ هایی را که نباید بزنید و می زنید را ما هم داریم. اما برای یک نفر خرجشان می کنیم.
این طور ارزش خودمان را هم حفظ کرده ایم. این طور خریدارمان بهتر ما را می خرد. 
نگاه خدا بهتر است از هر نگاهی که در خیابان ها به دنبال من باشد.